2.9.09

معنای واقعی دموکراسی

هر جا دنیا که میری به افراد گوناگونی بر می خوری می بینی که برای اینکه خودشون و مطرح کنن و بگن که روشن فکرن یه چیزایی رو تکرار می کنن یه لغاتی رو به کار می برن که اصلا مال اونا نیست و توی فرهنگ لغتشون پیدا نمی شه و یک سری ارزشها رو چه ساده به مسخره می گیرن من قبول دارم شاید به مذاق اینها خوش نیاد ولی نباید فراموش کرد که هر چیزی که برای یک ملت یک گروه و یا حتی یک شخص مهمه و ارزش حساب می شه احترامش واجبه هر چند که مخالف صد در صد این قضیه باشیم
من باب مثال دوستی رو دیدم با زورو خشم سعی بر این داشت که چیزی رو به دیگری تحمیل کنه که در حیطه فکری شخص دوم نبود و اصلا قبول نداشت که شخص اول حتی ناراحت شد و رفت چرا برای ما اینقدر سخته که تفکراتمون و واسه خودمون نگه داریم و اگر هم می خواهیم بیانش کنیم اول بدونیم که این فکر ماست ممکنه که قبول نشه از جانب دیگران با این پیش زمینه بیانش کنیم و فقط بیان بشه نه بی احترامی به کسی یا ارزشی و اگر برای کسی قابل قبول بود می پذیره و اگه نه با احترام ردش می کنه
مردم زیادی در این گیرو دار بازی های سیاسی و مشکلات حال حاضر کورکورانه به دنبال چیزی هستند که به قول اونها اسمش دموکراسیه در حالی که دموکراسی رو حتی نمی شناسندو سعی بر این دارند که بگویند ما درست می گوییم این آفت تمامی حرکتهای سازنده رو فلج می کنه و از دریافت و فهم اصول اخلاقی مبتنی بر دموکراسی جلو گیری می کنه
حزب ها و گروههای متعددی وجود دارند که هر کدام اینها راهکارهای مختص و طرز فکر مشخص خودشون رو دارند و هر کدوم از این پایه های فکری به سبک من می دانم اگر عمل کنند بی شک چیزی باقی نخواهد ماند
اصلا هر حزبی راهکارهای سازنده خود را می تواند داشته باشد که در پس و پیش این افکار های مختلف می توان نقطه نظرات مثبت و مشترک را پیدا کرد و به کار برد
در نهایت اگر هدف همه ما دلسوزی و فهم و خواست دموکراسی واقعی باشد باید از خودمان شروع کنیم این نباشد که تمامی ایرادهای وارده بر ما غلط اما بر دیگران جایز

No comments:

Post a Comment