29.8.09

خاک محبوب



ای خاک محبوب مرا در بر گیر
ای سرزمین عقاید من
ای گهواره کودکی من
مدتی است از تو بی خبرم
سکوت خفته تو
نگاه خسته تو همه را می دانم
چرخ فلک را به دست آدمکانی دادیم
گوهر یک رنگی را چه ساده به دست صد چهرگان دادیم
آنانی که نمی دانستند
در پس دیوارهای کهنه شهر
هزاران قلب پاک به عشق می تپد
آنانی که با مشت و لگد جواب هموطن را دادند
ای وطن خسته من
بوی پاک خاک تو
از فرسنگها به مشامم می رسد
نمی دانم در این افسردگی و خفقان
چه کاری از دست من بر می آید
در سکوت تو ای وطن ای هم وطن
می مانم تا زمانی که دست مرگ را می بوسم
با توام هر جا که باشم

No comments:

Post a Comment